سه شنبه ۲۹ آبان ۰۳

آموزش های مختلف

من در وبلاگم آموزش های مختلف می نویسم

چیزهایی که در مورد افسردگی نمیدانستید

۵۹۸ بازديد

افسردگی به معنای ضعف یا شخصیت منفی نیست. افسردگی یکی از عوامل اصلی ناتوانی در جهان و سلامت عموم به شمار می رود. در ایالات متحده، حدود ۱۰ درصد بزرگسالان با اضطراب دست و پنجه نرم می‌کنند. تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر(۳٫۶٪)در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی اساسی بوده‌اند. درصد افرادی که حداقل یکبار به این بیماری مبتلا شده‌اند از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه متغیر است. نرخ طول عمر در کشورهای توسعه‌یافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه(۱۱٪) می‌باشد که این به نوبه خود طول دوره‌های افسردگی را مخصوصاً در دوره‌های بازگشت یافته بیشتر می‌کند. شایع‌ترین دوره ابتلا، دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی می‌باشد.تعداد ابتلاها در زن‌ها نیز دو برابر مردان گزارش شده است. اما به دلیل اینکه این یک بیماری روانی‌ست، خیلی سخت‌تر از بیماری‌های دیگر مثلا کسترول خون بالا درک می‌شود. یکی از اصلی ترین دلایل این سردرگمی، تفاوت بین مبتلا بودن به بیماری افسردگی با فقط احساس افسردگی کردن است.

افسردگی می‌تواند علائم بسیار متفاوتی داشته باشد .

علائم احساسی و ذهنی افسردگی مانند:

  • کم حوصلگی
  • بی علاقگی نسبت به چیزهایی که معمولا از آن لذت می‌بردید،
  • فکر کردن مکرر به مرگ و خودکشی
  • احساس بی‌ارزشی کردن یا احساس گناه شدید
  • ناامیدی
  • تمرکز فکری بسیار پائین
  • بی قراری یا کندی
  • گوشه گیری
  • عدم تصمیم گیری و ضعف حافظه

علائم فیزیکی افسردگی مانند:

  • تغییر در اشتها، خوردن زیادی یا از دست دادن اشتها، و در نتیجه افزایش یا کاهش وزن شدید
  • خوابیدن خیلی زیاد یا خیلی کم و یا بی خوابی
  • احساس خستگی مداوم یا انرژی پایین
  • دردهای مزمن چون سردرد و کمردرد
  • مشکلات گوارشی
  • گرفتگی عضله
  • تشدید دیگر مشکلات فیزیکی

انواع افسردگی

افسردگی با توجه به نوع، شدت، مدت و عامل افسردگی به انواع مختلفی تقسیم می گردد:

اختلال افسردگی عمده یا Major Depression

اصلی ترین و شایع ترین نوع افسردگی که با داشتن پنج تا ازاین علائم بالا برای مدت بیش از دو هفته، با توجه به دستورالعمل‌های روانی، شما برای تشخیص اختلال افسردگی عمده واجد شرایط هستید.

  • اختلال افسردگی پایدار یا Persistent Depressive Disorder

اگر افسردگی بیش از دو سال به طول بیانجامد به آن اختلال افسردگی پایدار گوییم. امروزه این عنوان به جای عناوین قبلی همچون دیسیمیا – Dysthymia - یا افسرده خویی و همچنین اختلال افسردگی عمده مزمن استفاده می گردد.

  • اختلال دو قطبی یا Bipolar Disorder

فردی که دچار اختلال دو قطبیست که به آن افسردگی دیوانه وار یا Manic depression نیز گفته می شود، دوره هایی از انرژی بیش از حد به نام "بالا" و دوره هایی از افسردگی را تجربه می کند.

در دوره های پایین یا افسردگی، همان علائم افسردگی عمده در فرد دیده می شود.

  • افسردگی فصلی یا Seasonal Affective Disorder

افسردگی فصلی نوعی از اختلال افسردگی عمده است که معمولا در زمستان که روزها کوتاه ترند و فرد آفتاب کمتر می بیند به وجود می آیند. این نوع افسردگی با آمدن بهار و تابستان معمولا از بین می روند.

  • افسردگی روحی و توهمی یا Psychotic Depression

افرادی که دچار افسردگی توهمی هستند علائم افسردگی عمده را به همراه انواع توهم ها دارند. توهم هایی چون:

  • هپروت یعنی دیدن و شنیدن چیزهایی که وجود ندارند
  • توهم ها یا باورهای غلط
  • پارانویا یا ترس و باور غلط آنکه دیگران یا شرایط در تلاشند تا به فرد آسیب برسانند
  • افسردگی پس از زایمان یا Postpartum Depression

زنانی که علائم افسردگی عمده را چندین هفته یا ماه پس از زایمان دارند به این نوع از افسردگی مبتلا هستند

  • افسردگی پیش از قاعدگی یا Premenstrual Dysphoric Disorder (PMDD)

افسردگی در چنین زنانی در شروع دوره پریود و قاعدگی ایجاد می گردد.

  • افسردگی از شرایط یا سندروم پاسخ استرسی

معمولا جزء لیست افسردگر ها خوانده نمی شود اما سندروم پاسخ استرسی ممکن است نوعی از افسردگی باشد زمانی که در مدیریت استرس ناشی از وقایعی در زندگی خود مانند مرگ عزیزان، طلاق یا از دست دادن شغل با آن در گریبان هستیم.

عوامل افسردگی

اما دانشمندان علوم اعصاب هنوز تصویر کاملِ عوامل ایجاد افسردگی را نمی‌شناسند. به نظر می‌رسد رابطه پیچیده‌ای با ژن‌ها و محیط‌ دارد. تصور می‌شود، علت اصلی بروز افسردگی عوامل زیست شیمایی، ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناسی باشد. همچنین عواملی مثل سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانی‌ها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر، می‌توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده‌است.

  • عوامل زیست شیمیایی

تفاوت سطوح برخی مواد شیمایی و هورمون ها مانند سروتونین و سایر نوروترانسمیترها یا انتقال دهنده های عصبی در مغز فرد افسرده و سالم که می تواند باعث افسردگی گردد.

  • عوامل ژنتیکی

افسردگی می تواند وراثتی باشد. در دوقلوهای کاملا یکسان اگر یکی افسردگی داشته باشد، دیگری 70 درصد محتمل از در زمانی از زندگی خود دچار آن گردد. این احتمال در دیگر دوقلوها به 20% میرسد که نقش ژنتیک را در افسردگی مشخص می کند.

محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده‌اند، آنان به دنبال ژن‌هایی می‌گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمی‌شوند.

  • عوامل محیطی و اجتماعی

قرارگیری در معرض خشونت، بی توجهی، تجاوز و یا فقر مداوم می تواند افراد آسیب پذیر را دچار افسردگی کند. نارضایتی اجتماعی نیز میتواند به انواع خفیف یا عمده افسردگی منجر شود.

  • عوامل شخصی و شخصیتی

افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند و در اثر  عوامل استرس زا مانند تغییرات اساسی زندگی، از دست دادن شغل و طلاق، راحت تر آسیب پذیر می گردند یا به صورت کلی بدبین هستند به نظر بیشتر به افسردگی مبتلا می گردند.

برخی بیماریها و اعمال جراحی نیز می توانند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. بیماریهای مزمن چون بیماری های قلبی-عروقی، سکته مغزی، دیابت، سرطان و آلزایمر همچنین جراحی عمل پستان می توانند در افسردگی موثر باشند.

تشخیص افسردگی

تشخیص افسردگی کاملاً بر پایه تجربیات گزارش شده خود فرد وبررسی‌های وضعیت شناختی می‌باشد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن وجود ندارد. اما در مواردی، آزمایش‌هایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است علائم مشابهی را بوجود آورند انجام می‌گیرد.

اما در کل باید گفت ابزاری برای تشخیص نداریم که بتواند دقیقا آن‌را پیش بینی‌کند یا اینکه زمان آشکار شدنش را به ما بگوید. زیرا علائم افسردگی نا‌محسوس هستند. شناخت فردی که به ظاهر خوب اما در واقع با افسردگی در کشمکش است دشوار است. براساس اعلام سازمان ملی بهداشت روانی، این افراد به‌طور متوسط ۱۰ سال طول می‌کشد تا تقاضای کمک کنند.

منبع:  علائم افسردگی   وب سایت ایران محتوا

 

تاثیر غذا روی مغزمون چیه؟

۵۸۲ بازديد

افزایش عملکرد مغز با خوردن این 20 مواد غذایی

شما با رعایت یک رژیم متوازن و مرتب غنی از اسید‌های آمینه ضروری، روغنهای امگا، مواد معدنی و ویتامین‌ها می توانید افزایش عملکرد مغز خود را تضمین کنید:

ماهی:

ماهی سرشار از روغن‌های ضروری، از قبیل امگا 3 می‌باشد. ماهی‌های دریایی غنی‌ترین منبع اسید‌های چرب می‌باشند. این ماهی ها شامل ماهی آزاد، هالیبوت، ماکرل و ساردین می‌باشند.

 

 

آجیل ها و دانه ها:

آجیل و دانه ها یکی از منابع اصلی امگا3 و 6 هستند. حاوی پروتئین و اسید‌های چرب و آرژینین آمینه می‌باشند که غده هیپوفیز را تحریک می‌کنند تا هورمون رشد را آزاد سازد. خوردن روزانه مقدار کمی اجیل و دانه های مختلف برای سلامت مغز و بدن توصیه می شود.

 

سبزیجات خانواده کلم

کلم بروکلی، گل کلم و کلم فندقی سرشار از ماده مغذی با نام کولین می‌باشند. این ماده برای حافظه و سلامت مغز ضروری می‌باشد. کولین پیش در آمد استیل کولین می‌باشد. استیل کولین در فرایند‌های مغزی مشارکت دارد. همان طور که سن افزایش می‌یابد، خروجی کولین طبیعی بدن کاهش پیدا می‌کند. بنابراین می‌توان با خوردن غذاهای مملو از کولین، تولید استیل کولین را افزایش داد و قدرت مغز را بهبود بخشید. منابع دیگر کولین تخم مرغ، دانه سویا، بادام زمینی، کلم، لوبیاچیتی و لوبیا قرمز می‌باشند.

 

میوه زغال اخته:

این میوه لذیذ سرشار از آنتی اکسیدان‌های قوی است که رادیکال‌های آزاد را که سبب پیری می‌شوند از بین می‌برد. همچنین این میوه دارای خواصی می‌باشد که شروع کاهش مربوط به افزایش سن را به تاخیر می‌اندازد. زغال اخته از مغز شما در برابر مواد شیمیایی و مضر محافظت می کند. زغال اخته با عوامل پیر شدن مبارزه می کند. خانواده زغال اخته حاوی یک ماده شیمیایی دارای پایه گیاهی به نام فلاونوید هستند که با سلول های عصبی تعامل دارد و تعاملات میان سلولی را ارتقا میدهد و سبب تولید مجدد نورون های عصبی میشود.

 

چای سبز

چای سبز از فعالیت آنزیمی ‌که در بیماری آلزایمر دخیل می‌باشد جلوگیری می‌کند. همچنین غنی از پلی فنل‌ها و آنتی اکسیدان‌هاست که از پیری زودرس مغز جلوگیری می‌کند. لذا هر روز دو فنجان چای سبز بنوشید. شما به راحتی می توانید چای سبز را به جای چای سیاه که به آن عادت کردید عوض کنید. در اوایل شاید طعم تند چای سبز زننده باشد ولی با چند بار نوشیدن به طعم آن عادت خواهید کرد.

 

اسفناج

این ماده غذایی سبب افزایش قدرت ذهن شما نیز می شود. اسفناج حاوی آمینو اسید تریپتوفان است که یکی از اجزای کلیدی تشکیل دهنده ماده سروتونین است.

 

گردو

این ماده غذایی شبیه به مغز، دارای مقادیر زیادی DHA و ویتامین E و آنتی اکسیدان است که سبب تعدیل عملکردهای مغزی و پاکسازی مغز از سلول هایی میشود که دارای رادیکال های آزاد مخرب هستند. گردو و خانواده دانه های روغنی مشابه با آن همچنین سبب ترشح ماده خاکستری در مغز می شوند که مسئول فرآیندهای مختلفی نظیر حافظه، تصمیم گیری و احساسات است.

 

روغن به صورت چربی های غیر اشباع

چربی‌های غیراشباع حاوی اسیدهای چرب ضروری، اسید لینولنیک گاما هستند. این اسیدها علاوه بر دیگر فواید برای بدن، برای عملکرد مغز ضروری می‌باشند. روغن زیتون، کنجد، کانولا، بادام و روغن ماهی سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع می‌باشند.

 

جلبک های دریایی

جلبک های ریز، اقیانوس و دریاچه‌های تمیز و سالم شامل جلبک سبز آبی، اسپیرولینا، کلورلا، سی وید و کلپ می‌باشند، که هضم این جلبک‌ها آسان می‌باشد و سرشار از پروتئین، انرژی زیاد و صدها مواد معدنی هستند. آسیای شرقی و چین نمونه خوبی از استفاده از جلبک های دریایی در رژیم غذایی روزمره می باشد.

 

کلم بروکلی

کلم بروکلی نه تنها به عضله سازی و چربی سوزی کمک می کند بلکه حاوی مقادیر زیادی ویتامین K بوده و برای تقویت حافظه و قدرت پردازش مغز بسیار مفید است. استفاده از خانواده کلم و به ویژه کلم بروکلی در رژیم غذایی می تواند قدم بسیار مثبتی برای سلامت جسم و مغز باشد.

 

میوه آووکادو

آووکادو ها از جمله گیاهانی هستند که در حالت رسیده دارای چربی های سالم غیراشباع اند و سبب افزایش جریان خون و رسیدن اکسیژن به مغز میشود که به معنی تحویل سریعتر مواد غذایی به مغز و افزایش عملکرد مغز است. این گیاهان همچنین سبب حفظ سلامت غشاهای سلولی مغز و سلول های عصبی ویژه با نام آستروسیت ها میشوند که از جمله سلول های پیشتیبان نورون ها هستند.

 

میوه گوجه فرنگی

افرادی که در وعده‌های غذایی خود، از گوجه فرنگی و سایر مواد غذایی حاوی آن بیشتر استفاده می‌کنند با داشتن بالاترین میزان لیکوپن در خون در مقایسه با افرادی که خون آنها دارای کمترین مقدار لیکوپن است تا 55 درصد کمتر در معرض ابتلا به سکته مغزی قرار می‌گیرند.

 

تخم مرغ

تخم مرغ یکی از منابع اصلی غذایی ما بوده و هست و استفاده صحیح از آن می تواند به کاهض وزن و افزایش قدرت بدن و مغز کمک کند. تخم مرغ غنی از ترکیباتی با نام کولین است که برای تولید استیل کولین که یک نوروترانسمیتر مهم برای تعاملات حافظه و سلولی است، ضروری است.

 

سبزیجات و برگ های سبز و تیره

گیاهانی با برگ های سبز و تیره نظیر کلم و چغندر سوئیسی دارای ویتامین K هستند که به بهبود عملکرد شناختی کمک میکند.

 

شیر

نقش شیر و لبنیات در سلامت مغز و پیشگیری از کاهش توانایی این عضو مهم، به ویژه در مورد جمعیت سالمند هر جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. این ماده غذایی ارزشمند از اختلال عملکرد مغز و بروز برخی مشکلات روانی پیشگیری می نماید.

 

گیاه Sage یا مریم گلی

مطالعات محققان نشان داده است که مریم گلی نقش بسزایی در تقویت حافظه دارد. تحقیقات بسیاری در زمینه پتانسیل مریم گلی به عنوان درمان احتمالی آلزایمر یا زوال عقل در دست انجام است.

 

شکلات تلخ

یکی از بهترین مواد غذایی برای مغز، شکلات تلخ غنی و تیره است. این ماده تقریباً دارای تمامی خواصی است که مواد غذایی دیگر برای ارتقای عملکرد مغز دارند؛ این ماده دارای مقادیر بالایی از تریپتوفان و آنتی اکسیدان ها است و سبب بهبود جریان خون در مغز میشود و ترکیبات منحصربفرد کاکائو سبب ارتقای تفکر، هوشیاری و حافظه میشود.

 

ادویه ها

برخی مواد غذایی، در تولید یاخته های عصبی و حفظ انعطاف پذیری مغز موثر است. زعفران، ریحان، دارچین و زردچوبه چهار ادویه و گیاهی هستند که برای برای مغز و اعصاب مفید می باشند.

ریحان: خاصیت آنتی اکسیدان و ضدالتهابی دارد. ریشه ریحان حاوی ترکیبی مشابه داروهای آلزایمر است.

 زعفران: با افسردگی مقابله می کند، قدرت حافظه و یادگیری را افزایش می دهد.

دارچین: استشمام عطر دارچین، مغز را تقویت می کند. حتی استفاده از آدامس با طعم دارچین، حافظه، قدرت تمرکز، توجه، شناخت را تقویت می کند. این ادویه میزان قند خون را تنظیم می کند، از عفونت قارچی پیشگیری می کند، حاوی ماده معدنی منگنز است و منبع عالی فیبر غذایی، آهن و کلسیم است.

زردچوبه: کورکومین که رنگ زرد در این ادویه ایجاد می کند آنزیم کلیدی است که علاوه بر خاصیت ضدالتهابی با برخی انواع سرطان و ام اس مقابله می کند.

 

میوه سیب

سیب با کمک به سیستم بدنی شما و کمک به رفع خستگی و سموم بدن به بهتر کار کردن جسم و ذهن کمک می کند

 

میوه بلوبری

این میوه به دلیل دارا بودن ترکیب‌هایی، سلول‌های مغزی را در برابر رادیکال‌های آزاد حفظ می‌کند. مطالعه انجام شده در سال 2012 نشان می‌دهد بلوبری مسیری را که عصب‌ها در مغز با یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند، تغییر می‌دهد. همچنین از التهاب در مغز که به عصب‌ها آسیب می‌زند جلوگیری کرده و تعادل حرکتی را تقویت می‌کند.

 

شما با استفاده از این مواد غذایی مفید برای تقویت مغز می توانید به هدف خود برسید

 

منبع: مواد غذایی مفید برای تقویت مغزوب سایت ایران محتوا

سیگار با ما چه کار هایی که نمیکنه

۵۳۷ بازديد

بر خلاف تصور بسیاری، تفاوت اندکی بین انواع مختلف مصرف تنباکو وجود دارد. بنابراین فرقی نمی کند شما سیگار دود می کنید یا قلیان یا از ویپ استفاده می کنید. در دود کردن تمامی این محصولات مواد مضر مانند استون، تار، نیکوتین و مونوکسید کربن وجود دارد.

طبق تحقیقات موجود سیگار دارای حدود 600 ماده تشکیل دهنده است که بسیاری از آنها در سیگار برگ، قلیان و ویپ هم یافت می شوند.

 

این مواد نه تنها به ریه ها و سیستم تنفسی آسیب های جدی وارد می کنند بلکه تمامی بدن و حتی اراده و شخصیت شما را تهدید کرده و تغییر می دهند. برخی از این آسیب ها بلافاصله و برخی در طولانی مدت روی بدن و ذهن تاثیر می گذارند.

 

علاوه بر این فرد سیگاری نه تنها به خود آسیب می زند بلکه تاثیر سیگار برای اطرافیان خود و سلامتی آنها را نیز منجر می شود. عاملی که به آن تاثیرات سیگار یا دود غیر مستقیم نیز گفته می شود. این نوع آسیب های اجتماعی به همراه آسیب های شخصیتی می تواند از در شمار ضررهای سیگار در جامعه قرار بگیرد.

 

اما ضررهای سیگار برای بدن چیست ؟

 

با هر پُک سیگار، دود آن بیش از ۵۰۰۰ ماده شیمیایی را با بافت‌های بدنمان مورد تماس قرار می‌دهد. بسیاری از این مواد شیمیایی سمی بوده و ارتباط مستقیم حداقل 69 عدد از آنها با انواع سرطان کاملا اثبات شده است.

 

بیاید نگاهی بیندازیم به اتفاقاتی که هنگام عبور محتویات دود سیگار و تنباکو در بدن می‌اُفتد و چگونه هر کدام از سیستم های موجود در بدن تحت تاثیر قرار می گیرند.

 

سیستم عصبی

 

سیگار با تغییر الگوی رفتاری و نحوه پاسخگویی بدن به مواد مضر و محرک موجود در خود، یک عادت ناسالم و باور غلط درونی مبتنی بر آرامش و لذت خیالی در اثر مصرف در فرد ایجاد می کند که به آن اعتیاد گفته می شود و این اعتیاد جنبه های مختلف زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد.

 

یکی از معروف ترین مواد تشکیل دهنده تنباکو، نیکوتین است. در مدت ۱۰ ثانیه، جریان خون نیکوتین را به مغز می‌رساند که باعث رهاسازی دوپامین و سایر انتقال‌دهنده‌های عصبی  شامل اندورفین‌ها می‌شود که احساس لذت و اعتیاد آور بودن سیگار کشیدن را به‌وجود می‌آورند.

 

علاوه بر این، مغز در اثر همین عادت ناسالم، برای پوشش دهی میزان بسیار نیکوتینی که وارد بدن می شود، تعداد دریافت کننده های نیکوتین را افزایش می دهد و آستانه تحمل آن را نیز به صورت فیزیکی از طریق ترشح هورمون ها و به صورت ذهنی از طریق ناخودآگاه بیشتر می کند.

 

در نتیجه زمانی که نیکوتین به میزان مشخص شده به بدن نمی رسد، فرد احساس استرس، افسردگی، عصبی شدن، سردرد و بی خوابی می کند که این نیز به باور غلط آرامش بخشی و لذت کشیدن سیگار دامن می زند.

 

دستگاه تنفس

 

دستگاه تنفسی به عنوان اولین سیستم در تماس مستقیم با مواد مضر موجود در دود سیگار، در بخش های مختلف خود آسیب های متعددی در طول زمان می خورد.

 

با گذشت زمان، دود سیگار به انتهای عصبی در بینی صدمه زده که باعث از بین رفتن بویایی می‌گردد. علاوه بر آن افزایش میزان سرفه، سرماخوردگی، تنفس سخت و آسم تنها یک شروع تلخ از جریان آسیب های متعدد به این سیستم حیاتی بدن است.

 

درون راه‌های‌هوایی و شش‌ها، دود سیگار احتمال التهاب و عفونت را در کنار بیماری‌های مزمن همچون برونشیت و آمفیزم، و همینطور سرطان ریه افزایش می‌دهد. این کار را با صدمه زدن به سیلیا، که ساختار‌هایی مو مانند به منظور پاک نگه داشتن هوا دارند، انجام می‌دهد. جای تاسف است که از هر 10 مرگ در اثر سرطان ریه، 8 عدد آنها به دلیل مستقیم سیگار کشیدن بوده است.

 

این دود بعداً کیسه هوایی که کیسه‌های کوچکی به منظور تبادل اکسیژن و دی‌اکسید کربن مابین خون و شش‌ها هستند یا نایژه ها را پر می‌کند و به آنها آسیب میزند.

هرگاه یکی از نایژه ها از بین بروند دیگر رشد نمی کنند پس بخش از ریه کاملا از بین میرود که در نهایت باعث بیماری آمفزیم می گردد.

 

علاوه بر این یک گاز سمی به‌نام کربن مونوکسید از آن غشا به درون خون عبور می‌کند و به هموگلوبین می‌پیوندد و جای اکسیژن که باید به سراسر بدن منتقل می‌شد را می‌گیرد. این یکی از دلایلی است که سیگار کشیدن می‌تواند موجب محرومیت از اکسیژن و تنگی نفس گردد.

 

 

قلب و عروق

 

سیگار کشیدن به تمامی سیستم قلبی – عروقی آسیب های جدی وارد می کند. نیکوتین و سایر مواد شیمیایی درون سیگار باعث تنگی رگ‌های خونی و آسیب زدن به پوشش ظریف لایه درون رگی می‌شوند که محدود شدن جریان و افزایش فشار خون را به همراه دارد.

این عوامل باعث ضخیم شدن دیواره رگ‌های خونی و افزایش چسبندگی پلاکت خونی می‌شوند که به نوبه خود احتمال شکل‌گیری لخته و ایجاد حملات قلبی و سکته مغزی را تا دو برابر افزایش می دهد.

متاسفانه سیگار کشیدن سیستم قلبی – عروقی اطرافیان فرد سیگاری که تحت دود غیر مسقیم قرار می گیرد را نیز به همان اندازه فرد سیگاری تهدید می کند.

این تاثیر سیگار روی اطرافیان ، ریسک های سکته، حمله قلبی و انواع بیماری های قلبی – عروقی در آنها را نیز افزایش میدهد.

 

سیستم گوارشی

 

یکی دیگر از ضررهای سیگار برای بدن ، علاوه بر پوسیدگی به دلیل تاثیرات مخرب ماده سیاه رنگ قطران روی سطوح و مینای دندان، بوی بد دهان، از دست دادن حس چشایی و بیماری های لثه، سیگار کشیدن احتمال ابتلا به انواع سرطان دهان، گلو، حنجره و مری را به شدت افزایش می دهد.

تحقیقات نشان داده است که بیش از 93% سرطان های حنجره با سیگار کشیدن کاملا مرتبط است.

 

سیگار کشیدن همچنین آستانه انسولین را بالا می برد و باعث ایجاد مقاومت در برابر انسولین می گردد. مقاومت انسولین در اثر سیگار باعث افزایش ریسک ابتلا به دیابت نوع 2 نسبت به افرادی که سیگار نمی کشند می شود.

سیگار کشیدن در طول بیماری دیابت، درمان و کنترل آن را به شدت سخت می کند.

 

تضعیف ماهیچه های مسئول کنترل مری در سیستم گوارشی نیز از ضررهای سیگار برای بدن بوده و به اسید معده اجازه برگشت رو به بالا می دهد که به رفلاکس اسیدی یا رفلاکس معده معروف است.

 

سیگار به کلیه ها نیز رحم نمی کند و یک عامل افزایش ریسک ابتلا به سرطان کلیه ها می باشد. مطالعات نشان داده است که نسبت به یک فرد سالم، احتمال ابتلا به سرطان کلیه در فردی که روزی 10 عدد سیگار می کشد 1.5 برابر و فردی که 20 سیگار می کشد 2 برابر بیشتر است.

 

توانایی تولید مثل

 

کاهش رسیدن جریان خون به آلت تناسلی به دلیل تاثیر سیگار روی بدن و سیستم عروقی، در مردان باعث مشکلات کارایی ضعیف و ناتوانی جنسی، و در زنان عدم لذت جنسی و دردهای ناشی از عدم ترشح مایعات تناسلی در هنگام مقاربت می گردد. کاهش هورمون های جنسی و در نتیجه کاهش میل جنسی از دیگر ضررهای سیگار برای بدن می باشد.

 

از دیگر آسیب های وارده به دستگاه تولید مثل مردانه می توان به آسیب های وارده به اسپرم، کاهش تعداد آنها و افزایش احتمال ابتلا به سرطان بیضه اشاره نمود.

 

در زنان، مشکلات نازایی به شدت افزایش می یابد و قابلیت باروری در زنانی که سیگار می شند نسبت به زنان سالم 30% کاهش می یابد. سیگار کشیدن در طول دوران بارداری می تواند احتمال سقط جنین، تولد زودرس و مرده زایی را تا 25% افزایش دهد. همچنین احتمال ابتلا به سرطان رحم به دلیل ناتوانی بدن در دفع عفونت های مختلف افزایش می یابد.

 

سیستم ایمنی

 

تعداد سلولهای گلبول سفید در خون در فردی که سیگار می کشد همواره بالاست. ارتباط میزان بالای این گلبول های سفید در خون به مدت زیاد با افزایش احتمال به انواع حملات قلبی، سکته و سرطان نیز اثبات شده است.

به‌علاوه، موادی چون آرسنیک و نیکل می‌تواند باعث اختلال در عملکرد ترمیم DNA شود، در نتیجه قابلیت مبارزه بدن‌مان با اغلب سرطان‌ها را زیر سوال می‌برد.

 

سیگار کشیدن با افزایش تعداد گلبول های سفید در خون، سیستم ایمنی بدن را نیز ضعیف می کند زیرا این سربازان بدن به صورت مدام در جنگ با انواع التهاب ها و آسیب هایی هستند که از طریق سیگار کشیدن به بدن وارد شده است.

آنها توانایی خود در مبارزه با دیگر بیماری های و اجسام خارجی که سلامتی بدن را تهدید می کنند را از دست می دهند.

 

در نتیجه افراد سیگاری ریسک بالاتری در ابتلا به بیماری های خود ایمنی مانند روماتیسم مفصلی (یکی از شایع تری بیماری های التهابی سیستمیک مفاصل) و تصلب بافت چندگانه یا همان MS (که بخش های مختلفی از سیستم عصبی را مختل می کند) را تحمل می کنند.

 

پوست

 

از دیگر ضررهای سیگار برای بدن ما، اثرات و تغییرات ظاهری و پوستی معمولا نسبت به دیگر آسیب ها بیشتر در معرض دید قرار دارند. مواد مضر موجود در سیگار ساختار پوست بدن را تغییر می دهند.

در این راستا تحقیقات مختلف رابطه سیگار کشیدن و افزایش احتمال ابتلا به سرطان پوست را تایید می کنند.

 

ناخن های دست و پا نیز از اثرات مخرب سیگار در امان نبوده و بیشتر دچار انواع عفونت های قارچی می گردند.

موها نیز در اثر کمبود اکسیژن دریافتی و تضعیف ریشه، همینطور تغییر در روند رشد، با شدت بیشتری سفید می شوند، ریزش می کنند و به سمت کچلی می گرایند.

 

علاوه بر این، کاهش میزان اکسیژن رسیده به پوست باعث افزایش سرعت پیر شدن و از شادابی افتادن آن می گردد. سیگار کشیدن احتمال دچار شدن به انواع چروکیدگی پوست بالخص در ناحیه چشم ها و دهان را سه برابر می کند، گونه ها را کوچک و خالی کرده و باعث داشتن چهره ای بیش از حد لاغر می شود.

 

استخوان ها و ماهیچه ها

 

سیگار کشیدن استخوان ها را ضعیف و شکننده می کند زیرا مواد مضر موجود در سیگار، سیکل طبیعی سلامتی استخوان ها را بهم می ریزند.

 در این شرایط توانایی بدن برای تولید بافت استخوانی سالم و جدید کاهش و فرآیند شکست بافت های استخوانی موجود نیز افزایش میابد. در طول زمان استخوان ها نازک تر و چگالی استخوانی داخل ۀنها کاهش میابد.

در مقایسه با افراد سالم، افراد سیگاری در ریسک بالاتری از شکست های استخوانی قرار دارند و استخوان های شکسته زمان بیشتری نیاز دارند تا بهبود بیابند.

 

ماهیچه ها نیز مانند بسیاری از ارگان های دیگر بدن ما در اثر کمبود دریافت مواد مغذی و اکسیژن مورد نیاز خود به دلیل مشکلات عروقی و فشار خون بالا، صدمه می بینند

 

منبع: ضررهای سیگار برای بدنوبسایت ایران محتوا

دلیل کچل شدن

۵۵۰ بازديد

دانشمندان مدت‌های طولانی در این مورد اندیشیده‌اند، « چرا برخی از مردم موهایشان را از دست می‌دهند، و چگونه می‌توان آنها را برگرداند؟»

تعداد موهای کامل سر ما حدود ۱۰۰٫۰۰۰ تا ۱۵۰٫۰۰۰ هست، و دانشمندان در مورد انبوهی آن، دو چیز کشف کرده‌اند.

نخست، جوانه موی که ما می‌بینیم، بیشتر از کراتین ساخته شده است. پروتئین باقی مانده از سلول‌های مرده که بعنوان سلول‌های نو از پایین آنها به بالا رشد می‌کنند.

دوم، ساختار محرک رشد مو فولیکولهای مو خوانده می‌شود. شبکه‌ای از ارگانهای پیچیده که قبل از تولدمان تشکیل می‌شوند، و رشد مو سیکل همیشگی است.

۹۵ درصد طاسی سر مردان با الگوهای طاسی مردانه (ارثی) نسبت داده می‌شود.

طاسی به ارث برده می‌شود، و در افراد مبتلا به این بیماری به دلیل اثرات دی هیدروتستوسترون، فولیکول‌ها فوق العاده حساس می‌شوند،

دی هیدروتستوسترون هورمونی است که توسط تستوسترون ساخته می‌‌شود.

دی هیدروتستوسترون باعث کوچک شدن فولیکولهای بسیاز حساس می‌شود و موها را کوتاه تر و نازک تر می‌کند.

اما از دست دادن موها ناگهانی نیست.

به تدریج اتفاق می‌افتد،

نخست، موهای بالا پیشانی عقب می‌روند.

سپس موهای فرق سر شروع به نازک شدن می‌کنند.

در بالاترین درجه طاسی، این ناحیه بطور چشمگیری گسترش می‌یابد،

و آخر سر یک حلقه از موهای کم پشت در اطراف فرق سر و عقب سر باقی می‌ماند.

ژنتیک تنها عامل از دست دادن مو نیست. رژیم و نحوه زندگی نامناسب، استرس و اضطراب طولانی مدت می‌تواند سیگنال‌هایی را آزاد کند که فولیکول‌ها را شوکه کند و آنها را قبل از موعد مقرر به مرحله استرحت ببرد. برخی از زنان بعد از زایمان این را تجربه می‌کنند.

فولیکول‌ها ممکن است که توانایشان را برای رفتن به مرحله آنژن، مرحله رشد از دست دهند.

افرادی که شیمی‌درمانی می‌کنند نیز بطور موقت این را تجربه می‌کنند.

اما درحالی که طاسی سر دائمی به نظر می‌رسد، تحقیات دانشمندان چیزی مخالف آن را نشان داده است.

در زیر سطح پوست، ریشه‌های که باعث رشد مو می‌شوند زنده می‌مانند.

با استفاده از این دانش، دانشمندان داروهایی را تولید کرده‌اند که مرحله استراحت را کوتاه می‌کند و فولیکول‌ها را وادار می‌کند

تا به آنژن بروند.

داروهای دیگری با ممانعت از تبدیل تستوسترون به دی هیدروتستوسترون ، با الگوهای طاسی مقابله می‌کند.

به طوری که این روی فولیکول‌های حساس تاثیر نمی‌گذارد.

همچنین سلول های بنیادی نقش مهمی در تنظیم چرخه رشد دارند و دانشمندان تحقیق می‌کنند که آیا می‌توانند این سلول‌ها را دستکاری کرده تا فعالیت این فولیکول‌های شروع به تولید دوباره مو کنند.

و در عین حال، درحالی که دانشمندان روشهای احیای مو خودشان را اصلاح می‌کنند، هر کسی که طاس می‌شود، یا به جهت طاسی می‌رود، می‌تواند به خاطر بیاورد که آنها در گروه بسیار بزرگی هستند.

درصد زیادی از مردان بزرگسال کچل یا در شرف کچل شدن هستند.

اشباع ترین دلیل کم پشت شدن مو سر ریزش مو مربوط به تاریخچه خانوادگی و ژنتیک می باشد. تصور کنید اگر پدر، پدربزرگ دایی و عمو های شما ریزش مو داشته باشند احتمال اینکه شما به عنوان فرزند پسر آن خانواده نیز ریزش مو شدید و بلخره کچلی را تجربه خواهید کرد.

این نوع کچلی بسیار قابل پیش بینی بوده و شما مراحل ریزش مو ( مثل مقیاس نوروود ) را تجربه خواهید کرد

عوامل زیادی در این زمینه می توانند باعث ریزش قسمتی یا کل مو به صورت موقتی یا دائمی شوند. یکی از این عوامل ریزش مو سر می تواند حاملگی یا مشکلات قده تیرویید باشد.

آرایش های شدید و حالت دادن های زیاد همراه با سشوار و اتو مو و چسب مو و..... می تواند بنیه موهای شما را بسیار ضعیف کند و در طولانی مدت باعث کم پشت شدن مو های سر شما می شود.

یکی از عوامل ریزش مو سر سوزاندن مو توسط اتو و سشوار و حالت دادن زیاد و مستمر با ژل ها و چسب های مو می باشد.

گِلت کردن، دم اسبی و حالت هایی که مو های را سفت می کِشد و یا به هم گره میزند می تواند باعث کنده شدن و کم پشت شدن مو سر در مردان و زنان شود.

تحقیقات نشان داده رابطه مستقیمی بین سیگار کشیدن و ریزش مو سر در مردان وجود دارد. قلیان نیز مانند سیگار دارای نیکوتین و تعداد بیشماری سموم مضر برای بدن انسان می باشد.

استفاده طولانی مدت از دخانیات باعث ریزش مو دائمی نیز خواهد شد.

تحقیقاتی که دانشمندان هلندی بر روی 100 مرد انجام دادند نشان داد که دهنیتی که خود آدم نسبت به ریزش مو دارد می تواند باعث ریزش مو شود.

به این معنی که هر چه شما امید خود را برای داشتن مو های پر پشت و سالم از دست بدهید ریزش مو شما هم شدید تر خواهد شد.

بیماری های عمری یا درمان های طولانی مدت ، می تواند ریزش مو را به سمت دائمی شدن سوق دهد.

 

منبع: عوامل ریزش مو سر  -  وبسایت ایران محتوا

همه چیز در مورد زبان بدن

۵۳۰ بازديد

اکثر مردم از زبان بدن خود آگاه نیستند.

 درک جزییات اون، میتونه شما را وارد دنیایی جدید بکنه.

باعث میشه چیزی که اکثر مردم نمیبینن رو ببینی. علم میگه که مغز و بدن با هم رابطه نزدیک دارند. به هم متصل هستند. در واقع مثل آینه همدیگه هستند.

دختری را که در مورد شب بیرون رفتن به مادرش دروغ می گوید را تصور کن. موقع حرف زدن، شاید سرش رو بخارونه یا سرفه کنه. و رفتار های عجیبی مثل اینها داشته باشه. این رفتار ها شاید مانند عوارض سرما خوردگی باشه. ولی با توجه به شرایط آن لحظه دختر، این رفتار ها نشان دهنده عدم صداقت این دختر با مادرش هست.

تاحالا دقت کردی چرا نمیتونی به والدینت دروغ بگی؟

چون اونا در مورد زبان بدن تو آگاه هستند و فرقشو سریع میفهمن. واسه اونا فهمیدن اینکه دروغ میگی یا نه

خیلی آسونه. چون اونا تغییرات ریز در رفتارت رو تشخیص میدن.

در ارتباطات بین انسان ها، کلام ، 7 درصد ارتباط و ارتباطات از طریق زبان بدن 93 درصد دیگر را تشکیل میدهد.

قسمت بزرگی از زبان بدن ، تُناژ و قدرت صدا است. از دقت کردن به تُن صدا ، میتونی از افکار ذهن، خبردار بشی. فقط با دقت و بررسی تُناژ صدا.

وقتی به صدای بقیه گوشی میدی ، شاید یکی بلند و یکی دیگه آروم صحبت کنه. ولی میان اونها، یکی با قدرتمند ترین صدا صحبت میکنه و مالک این صدا همون رهبر گروه خواهد بود.

این ساده ترین روش برای یافتن رهبر هر گروهی هست. قدرتمند صحبت کردن راه خوبی برای بدست آوردن مقام رهبری اطرافیان است. پس دفعه بعدی که رفتی بیرون ، اگاهانه به تُن صدای مردم گوش بده و دقت کن.

در اکثر موارد، صدای قدرتمند نشان دهنده شخصیت قوی و صدای ضعیف، نشان دهنده شخصیت ضعیف است. وقتی میخوای مردم رو بخوانی ، همیشه از جمع چند شواهد تصمیم بگیر. از یک نشانه تنها، نمیشه نظر خوبی داد.

میگن چشم دریچه ای به سوی روح است. این درست است.

 اما همین رو هم میشه در مورد نحوه راه رفتن گفت. هر روز هر جا که هستی ، کلی آدم میبینی که دارن راه میرن. با 7 میلیارد آدم ، کمبود انسان برای بررسی این مورد نیست.

آدم معمولی بیشتر به کلام شما توجه میکنه تا به نحوه راه رفتن شما. ولی نحوه راه رفتن، واقعیت رو میگه.

استثنا هم وجود داره اما در اکثر موارد کسی که قدرتمند راه می رود احتمالا شخصیت قدرتمندی هم دارد. دفعه بعد که در جمع آدم ها بودی ، جداُ به نحوه راه رفتنشون دقت کن.

 اونموقع اون جزییاتی که بقیه نمیبینن رو میتونی ببینی.

راه رفتن مردم چه جوریه؟

اگه سرشون پایینه، چشم تو چشم نمیشن و قدم های کوتاه بر میدارن. احتمالا شخصیت ضعیفی دارن

آدمی با شخصیت قوی و اعتماد به نفس بالا ، قدم های بلند تری بر میداره. انگار هر قدمش، یک دلیلی داره. انگار جای مهمی باید بره.

تُن صدا، نحوه قدم زدن و رفتار های خاص بدن یک فرد ،میتونه افکار و شخصیت اون فرد را برای شما آشکار کنه.

بله! زبان بدن به همین سادگی است. شما با رعایت چند نکته ساده و دقت به رفتار و کردار اطرافیان، خیلی زود میتونین با زبان بدن خیلی ها آشنا بشین. جالبه بدونین که، هر چه یک انسان نسبت به زبان بدن و رفتار های خودش نا آگاه باشه، زودتر میشه شناختش.

ما باید زبان بدن را جدی بگیریم و نسبت به اون آگاهی پیدا کنیم.

راه دیگری هم برای پی بردن از افکار مردم هست. اون هم " زبان و کلام " هست. هر روز میلیارد ها کلمه گفته میشه اما در کل، به هر کدومشون(به صورت تکی) توجه کمی میشه. برای باز کردن قفل ذهن مردم به "کلمات کلیدی" که میگن دقت کن. اکثر مردم اینا رو نمیبینن. کلمات هم مثل زبان بدن ، باعث میشه شخصیت مردم کم و بیش آشکار بشه.

شما میتونین قسمت اول زبان بدن را اینجا پیدا کنین.

کسی رو تصور کن که بعد هر جمله ، از عبارت " فکر کنم" یا "گمان کنم" استفاده میکنه. این عبارت معمولا نشان دهنده شک و تردید و شخصیت ضعیف اون فرد است. افرادی با شخصیت های ضعیف، معمولا از این عبارت ها استفاده می کنن. مثل عبارت "من نمیدونم" .

با دقت به کلمات مردم، متوجه میشی که اکثر مردم به 2 دسته تقسیم می شوند.

1- شخصیت سر زنده و قوی

2- شخصیت منفعل و ضعیف

شخصیت های ضعیف معمولا با مسایل به صورت غیر مستقیم و منفعل برخورد میکنند. از کلماتی استفاده میکنند که نشان دهنده عدم کنترل اونا روی زندگیشون هست. و جوری وانمود میکنن انگار اتفاق ها همین جوری واسشون می افته.

معمولا شخصیت های ضعیف، مستقیم و شفاف صحبت نمی کنند. انگار همش دور مسائل میرقصند و در نهایت به نتیجه واحد نمیرسند.

اما شخصیت های قوی معمولا به صورت مستقیم صحبت می کنند. اونا در میان کلامشون کمتر مِن و مِن میکنند و با صدایی قدرتمند و رسا صحبت می کنند.

خیلی مهمه بدونین که مغز انسان خیلی قدرتمند هست. در موقع تفکر ، در ذهن فقط از اسم و فعل استفاده میشه. در واقع ، موقع حرف زدن، کلمات صفت هستند که باعث بروز شخصیت اصلی فرد می شوند.

قبل اینکه بتونین بقیه رو خوب بخونین، باید بدونید که تجربیات بچگی، ستون های اصلی شخصیت بزرگسالی را تشکیل می دهند.

متصدی فروشگاه و گارسون رستوران ، زندگی الانشون از عادت ها و رفتار هایی که در دوران بچگی یاد گرفتند و تجربه کرده اند، تشکیل می شود. در واقع تجربیات بچگی ما ، قسمت بزرگی از شخصیت آینده ما رو می سازه.

مگر اینکه به صورت آگاهانه در بزرگسالی این رفتار ها رو تغییر بدین. و تغییر بنیادی در رفتار و کرداد با افزایش سن ، معمولا سخت تر میشه.

به طور مثال بچه ای رو فرض کنید که در دوران رشد ، عدم اعتماد به نفس در او بوجود آمده باشه. و این موضوع در زبان بدن او آشکار باشه. همین شاید باعث بشه این بچه تا آخر عمرش، فقط با خانواده زندگی کنه. حتی اگر هم موفق بشه و از اونا جدا بشه ، عدم اعتماد به نفس او، در شکل های دیگه ای بروز میکنه. شاید از غریبه ها بترسه.

هر کسی در دوران بچگی ، خواسته ها، آرزو ها و توانایی هایی کسب میکنه. شاید کل عمرشو صرف رسیدن به این خواسته ها بکنه.

مثال بعدی در زبان بدن ، آخرین فرزند خانواده است که والدین همیشه توجه ویژه ای به او می کردند. در مراحل بعدی عمر اون بچه ، وقتی از خانواده جدا شد. راه های دیگه ای برای دست یابی به این توجه پیدا خواهد کرد. مثلا با لباس های خیلی چشم گیر یا مشارکت در فعالیت هایی که باعث میشه بقیه بهت توجه کنن.

بچه ای دیگه رو تصور کن که در مدرسه همیشه مسخره شده. چون بقیه باعث شدن این بچه احساس ضعیف بودن بکنه ، او در بزرگسالیش کار هایی خواهد کرد تا قوی و قدرتمند جلوه کنه.

این قضیه شاید در مورد اکثر بدن سازان خیلی عضلانی هم صدق بکنه.

با بررسی تجربیات دوران بچگی ، ما میتونیم شخصیت بزرگسالی او را درک کنیم. مخصوصا تجربیات دردناک و غمگین تاثیر بسیار زیادی در زبان بدن و کلام می گذارد.

حتی این که بچه چندم باشی هم میتونه شخصیت بزرگسالی را تا حدی تعریف کنه. ترتیب فرزندان خانواده به 4 تا تقسیم میشن:

1- بزرگترین فرزند

2- کوچکترین

3- بچه وسطی

4- تک فرزند

بچه بزرگ خانواده معمولا از توجه زیاد والدینش به کوچکترین فرزند، عصبانی و ناراحت میشه. که میتونه باعث تولید حسادت و عدم اعتماد به نفس بشه. و این رفتار ها رو میتوان خیلی سریع در زبان بدن آن بچه تشخیص داد.

کوچکترین فرزند معمولا با بزرگترین فرزند، برای بدست آوردن توجه والدین رقابت می کنه. این رقابت میتونه حتی تا آخر عمر ادامه داشته باشه.

کوچکترین فرزند معمولا بیشترین ریسک رو میکنه. چون در بچگی یاد گرفته اگه ریسک کنه به اون چیزی که میخواد میرسه. این خصوصیت وقتی به بزرگسالی منتقل بشه ، این قابلیت ریسک پذیری میتونه مفید یا مخرب بشه.

جالبه بدونین که خیلی از آدم های موفق دنیا ، آخرین فرزند خانواده بودن و ریسک زیاد کردن.

اما بچه وسطی، معمولا بیشترین ضربه رو میخوره. چون کمترین توجه به او میشه.

تک فرزند هم معمولا به اعتماد به نفس کاذب میرسه. خصوصیاتی مانند بد خلقی و بی اهمیتی به بقیه در زبان بدن او آشکار است. چیزی که در مورد تک فرزندان باید بدونین اینه که اونا بیشتر از بقیه به انتقاد حساس هستند. و اگه توسط والدین نُو نُو ررررر بزرگ بشن ، بزرگسال که میشن ، دنبال هر راهی میگردن تا مرکز توجه بشوند.

خیلی از رفتار ها، علایق، غذا ها و غیره ، از دوران بچگی ریشه میگیره. و با مراقبت های مناسب والدین می توان کلام و زبان بدن بچه ها رو تقویت کرد.

و با دانستن این واقعیت ، میتونین خودتونو بیشتر بشناسین.

و همین طور میتونی ذهن و زبان بدن بقیه رو بهتر بخوانی

منبع: ایران محتوا

چطوری زبان انگلیسی رو سلیس و راحت و بدون مشکل صحبت کنیم؟

۵۲۵ بازديد

خب چند وقته که دارین زبان می خونین؟ با اینکه واقعا تلاش می کنین و یاد میگیرین تا حالا شده حس کنین که نمی تونین روان و سلیس انگلیسی حرف بزنین. یه عالمه گرامر و لغت تمرین می کنین ولی وقت حرف زدن که میشه کم میارین؟ امروز قراره باهم تکنیک هایی رو یاد بگیریم تا این شرایط رو عوض کنیم و بتونیم انگلیسی رو روان، سلیس و راحت صحبت کنیم.

روان یا سلیس صحبت کردن یعنی چی؟

روان صحبت کردن یا شیوایی کلام برای هر کسی یه معنی میده. بعضی ها ممکنه بگن فلانی روان صحبت می کنه چون کلا زبانش خوبه، یا زبانش در حد کار راه بندازه. اما روان حرف زدن یکمی تخصصی تر تعریف میشه. این روان بودن یا سلیس بودن صحبت کردن به زبان انگلیسی یعنی به صورت یکنواخت و بدون تامل یا قطع کردن های زیاد صحبت کردن.

ستون های روان صحبت کردن

سلیس صحبت کردن دو ستون اصلی داره.

ستون اول روان بودن فیزیکی هست. زبان و دهان ما باید بتونه بصورت یکنواخت، با سرعت مناسب و بدون گیر داشتن آواها و صداهای انگلیسی رو تولید کنه.

ستون دوم شیوایی در کلام به صورت ذهنی هست. مغز ما باید بتونه کلامات مناسب رو به خاطر بیاره و جملات انگلیسی رو با سرعت مناسب و با روش درست بسازه. برای تکنیک های باهوش تر شدن و تمرین دادن مغزتون، حتما این پست رو ببینین.

برای اینکه سلیس تر و روان تر حرف بزنین باید روی هر دو ستون کار کنین، هم فیزیکی و هم ذهنی.

حتما بخوانید: چگونه به انگلیسی فکر کنیم؟

قانون اول

انگلیسی حرف بزنین.

قانون بیخودی به نظر میرسه؟ اگر قرار بود حرف بزنیم که دیگه این مطلب نیاز نداشتیم. اما اجازه ندین ساده بودن این قانون گولتون بزنه. این قانون میگه از هر موقعیتی برای حرف زدن به زبان انگلیسی استفاده کنین.

با مردم انگلیسی حرف بزنین و مدام گفتگوهای مختلف رو تو این زبان تجربه کنین. این مهمترین و تاثیرگذارترین کاریه که می تونین برای روان تر صحبت کردن انگلیسی بکنین. کتاب خوندن، قدرت خوانایی شما رو می بره بالا، تمرین شندین هم شنیدار شما رو قوی می کنه. پس صحبت کردن چی؟ هیچ چیز به جز صحبت کردن، صحبت کردنتون رو تقویت نمی کنه.

راه های مختلفی برای تمرین حرف زدن روان به زبان انگلیسی وجود داره اما همه اون ها زیر مجموعه قانون اول هستن. شما نباید هیچ موقعیتی رو برای حرف زدن از دست بدی. بهترین تمرین اینه که تمرین کنی اونم تو شرایط مختلف. حرف زدن هم که خرجی نداره. پس برای بهتر شدن سلاست و فصاحت زبانتون، ازش استفاده کنین.

برای بهتر شدن تو هر چیزی باید بپرین وسطش و خودتون رو درگیرش کنین. اگر می خواین باهوش تر بشین، قدرت مغز و حافظه قوی تری داشته باشین، برین تمرین حافظه کنین (یه سری تکنیک و نکات ساده براتون اینجا داریم). زبان انگلیسی هم از این مستثنی نیست.

 

صحبت کردن به زبان انگلیسی یه عنوان آکادمیک و تحصیلی نیست، یه تواناییه، یه هنره. مثل یادگرفتن یه چیزی از روی مطالعه نیست، بیشتر شبیه یادگرفتن یه ورزش یا موسیقی یادگرفتنه.

برای پیشرفت باید به طور مدام تمرین کنین.

آره سخته، حرف زدن به یه زبان دیگه سخته. موقعیت هایی که تو زبان مادری و شیرین پارسی مثل آب خوردنه، تو انگلسی میتونه سخت باشه. و خدا نکنه اون موقعیت طوری باشه که فارسی حرف زدن هم توش سخت باشه، دیگه تو یه زبان دیگه تقریبا غیر ممکنه.

حتما بخوانید: موبایل و اعتیاد به گوشی چه تاثیری روی بدن و مغز میگذاره؟

می پرسین چند وقت یکبار؟ هرچقدر میتونین رو در نظر بگیرین بعدش دو برابر کنین. شوخی کردم. در کل هیچ چیزی به عنوان زیادی تمرین کردن حرف زدن به انگلیسی وجود نداره اما حداقل سه تا چهار ساعت در هفته شما باید در حال حرف زدن باشید. خودتون رو با تعداد ساعت هایی که تو کلاس زبان صرف می کنید و گول نزنید. گفتم 3 تا 4 ساعت حرف بزنید.

چطوری میشه به این مقدار تمرین در یادگیری مکالمه زبان انگلیسی رسید:

  1. یکیش همون کلاس زبانه
  2. با انگلیسی زبان هایی که تو شهر یا شرکت یا دوستاتون دارین حرف بزنین
  3. عضو گروه ها و برنامه هایی که در اونها انگلیسی استفاده میشه یا کلا به زبان انگلیسی هستن بشین
  4. تو اینترنت دوستای زبان انگلیسی پیدا کنین و باهاشون چت کنین
  5. دوره زبان در خارج از کشور بگذرونین (کی میتونه با وضع پولمون؟؟؟)
  6. و یه عالمه روش های دیگه

ما هم بزودی گروه های طبیعت گردی و تهران گردی به زبان انگلیسی خواهیم گذاشت که میتونین همراه ما بشین و زبان تمرین کنین.

یه نکته مهم اینجا اینه که قرار نیست در این کارهایی که می کنین یا گروه هایی که عضو میشین تمام تمرکزتون روی یادگیری زبان باشه. هر چیزی که باعث بشه شما با انگلیسی حرف بزنین، چه کلاس یادگیری زبان باشه چه قدم زدن تو پارک و حرف زدن به انگلیسی، حتی جک گفتن یا آواز خوندن به زبان انگلیسی کاملا روی صحبت کردن شما تاثیرگذاره.

به فشار و سختی عادت کنین.

حالا بیاین یه سری از بهونه هایی که همین الان تو ذهنوتون داره میاد رو با هم بررسی کنیم.

  1. من کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم
  2. من خجالتی هستم
  3. بابا سخته

 

آره رویا پردازی برای اون لحظه ای که دیگه حرف زدن به انگلیسی مثل گلابی میشه آسونه، اما این اتفاق نمیوفته مگه اینکه کلا شما تو یه کشور و با فرهنگ اونها زندگی کنین.

حتی اونهایی که کارشون زبان های دیگه است، حتی معلم های زبان انگلیسی و درگر زبان ها که زبان مادریشون انگلیسی نیست هم میتونه یه وقتهایی براشون سخت باشه.

چرا دارم اینارو میگم؟ نمی خوام بترسین یا انگیزتون رو از دست بدین. اتفاقا اگر سادگی این قضیه رو متوجه بشین که تنها راه حرف زدن به زبان انگلیسی، حرف زدن به زبان انگلیسی هست، من به چیزی که میخوام رسیدم.

حرف زدن به انگلیسی می تونه سخت باشه، ترسناک باشه و باعث بشه احساس خجالت و شرمندگی به سراغتون بیاد. اما قرار نیست این باعث توقف شما بشه. باز هم میتونین تمرین کنین، ارتباط برقرار کنین و پیشرفت داشته باشین.

جادویی برای اینکه این حس سخت بودن رو از بین ببره نیست. همینه که هست!!! بپذیر!!!

با خودت فکر نکن چون ترسناکه و ممکنه سوتی بدم و ضایع بشم پس به انگلیسی حرف نمی زنم.

انجامش بده. حرف بزن و پذیرای این حقیقت هم باش که ممکنه بعضی وقت ها حس سختی و ناراحتی هم داشته باشه. بهت قول میدم با تمرین بیشتر این دفعات خیلی کمتر میشن و دیگه اینقدر ترسناک نخواهند بود.

حالا وقت تکنیک های افزایش سرعت و روان بودن حرف زدن به انگلیسیه.

خواندن سریع

  1. یه متن انگلیسی پیدا کن. میتونه از هرجایی باشه، یه کتاب مدرسه یا داستان، روزنامه، اینترنت، هر جایی.

 

اون متن باید برات تقریبا آسون باشه، یعنی خیلی کلمات جدید که بلد نیستی توش نباشه. پس متنی که خیلی بالاتر از سطح کنونی زبانتون هست انتخاب کنین.

  1. حالا در حالا که یه تایمر دارین، تایمر بزنین و شروع کنین به بلند بلند خوندن متن.
  2. دوباره مرحله دو رو انجام بدین، و سعی کنین رکورد قبلی رو بشکنین
  3. دوباره و دوباره، ببینین چقدر سریع می تونین همون متن رو بخونین.

چه کاریه؟ پس حرف زدن چی میشه؟

یادتونه گفتن یکی از ستون های اصلی روانی و سلیسی زبان انگلیسی در دهان و زبان شماست. دهان باید بتونه صداها و کلمات انگلیسی رو سریع و یکنواخت تولید کنه. خواندن سریع به قویتر شدن این ستون شیوایی کلامتون کمک می کنه.

این روش عالیه، چون هرجا و هر زمان و به هر مقداری که بخواهین و بتونین میشه ازش استفاده کرد.

آواز خوندن

قرار نیست برین تو برنامه استیج انگلیسی بخونین، نه. البته اگه رفتین کدتون رو بگین ما بهتون رای بدیم.

  1. یه شعر و آهنگ به زبان انگلیسی که دوست دارین رو انتخاب کنین.
  2. تو اینترنت متن شعرش رو پیدا کنین.

کاری نداره اسم آهنگ رو بذارین و بعدشم بنویسین متن آهنگ یا Lyrics

  1. آهنگ رو بذارین و از روی متن آهنگ همراه خواننده شروع کنین به خوندن.
  2. تکرار و تکرار
  3. اولش آهنگ های آروم تر بعد کم کم آهنگ هایی با سرعت بیشتر انتخاب کنین. خودتون به چالش بکشین.

این تمرین هم به ستون فیزیکی سلاست در زبان انگلیسی شما کمک میکنه.

روزی یه آهنگ چطوره؟ بهتون قول میدم به زودی تغییر تو خودتون حس می کنید. آماده شروع.

زبان رو به صورت تکه تکه یاد بگیرین

برای اینکه بفهمیم تکه تکه یاد گرفتن یعنی چی با یه سوال شروع می کنم. چطوری لغت ها رو یاد میگیرین؟ من اکثرا می بینم مردم اینطوری لغت یاد میگیرن

زندگی = life

کلمه = word

هم اکنون  = already

بزرگ = big

کلمه رو به انگلیسی مینویسن و ترجمه اون رو هم به زبان فارسی کنارش می نویسن، بعد تلاش می کنن اون هارو حفظ کنن.

حالا این چه ربطی به سلاست داره؟

اولا که هر لغت رو جدا جدا دارین حفظ میکنین. اما وقت حرف زدن به کلمات به صورت جدا احتیاج ندارین، کنار هم اومدن درست اونها جملات مورد نیاز شما رو میسازه.

یادگرفتن زبان با این روش، مغز مجبور میکنه که زبان رو به صورت غیر طبیعی و خیلی پیچیده یاد بگیره.

دوما با این کار دارین انگلیسی رو از طریق فارسی یاد میگیرین. حرف زدن به انگلیسی رو یاد نمی گیرین بلکه تلاش می کنین تو ذهنتون انگلیسی رو به فارسی ترجمه کنید.

چند نفر از شما این مسئله رو تا حالا داشتین؟ یه جمله تو ذهنتونه به فارسی که میخواین به اینگلیسی بگین، هر کلمه تو جمله رو به انگلیسی ترجمه میکنین. اگر که ترجمه یکی رو ندونین یا یادتون نیاد گیر میکنین. بعد ناراحت میشین و ممکنه بکشین کنار.

اگر میخواین انگلیسی رو روان صحبت کنید باید از این عادت غلط دست بکشید. این روش فکر کردن و حرف زدن همیشه آهسته و خسته کننده اس. همیشه اینطوری خواهد بود چون کارهایی زیادی رو میخواهید همزمان انجام بدین.

دارین نکات، کلمات و مفاهیم مختلف رو تو دو زبان مختلف به یاد میارین. این کار هر کسی رو به زانو در میاره.

خب راهش چیه؟

یاتون گفتیم برای سریع و راحت حرف زدن به جمله احتیاج دارین نه کلمات تنها. پس زبان رو با جملات و گزاره ها یاد بگیرین به جای کلمات.

مثلا فرض کنین یکی ازتون می پرسه : " What are you doing this weekend? "

سه تا جواب اینجاس

 جواب یک I’m going to see some old friends.

 جواب دو I’m thinking of going for a bike ride.

 جواب سه I might do some odd jobs around the house.

حالا جملات خودتون رو بسازین.

 ساختار اول I’m going to ……..

ساختار دوم I’m thinking of ……..

ساختار سوم I might ……...

برای هر کدوم دو سه تا جمله مختلف بسازین. حالا وقتی کسی این سوال از شما بپرسه، اگر تکه تکه زبان به خاطر سپرده باشین، فقط دو تا چیز باید یادتون بیاد.

دو قسمت مثل این I’m going to + see some old friends / have dinner with my family / watch some old movies

لغات رو هم همینطوری یاد بگیرین.

این طوری پاسخ دادن به چنین سوالاتی به صورت روان آسون میشه. ولی اگر جمله رو فارسی تو ذهنتون مجسم کنین و هر کلمه رو به انگلیسی ترجمه کنین، خیلی کار دشوار میشه. به جای دو تا چیز، باید خیلی چیز ها یادتون بیاد.

 

یه مثال دیگه

 جمله I went for a walk yesterday.

پایه اصلی جمله رو نگه دارین و قسمت های مختلفش عوض کنین.

که میشه این جمله I ….. yesterday.

حالا دو سه تا جمله بسازین.

مثل این I took an exam yesterday.

یا این I was lazy all day yesterday.

 یا این I cooked a spicy curry yesterday.

خب پس جملات و گزاره هارو به حافظه بسپرین. برای تمرینات روزمره حافظه و داشتن یه ذهن و حافظه قوی تر به این جا یه سر بزنید.

خب حالا برین و تمرین کنین. انگلیسی حرف بزنین و روی شیوایی کلام و روان حرف زدنتون کار کنین. یادتون باشه که یادگیری مکالمه زبان انگلیسی پروسه مهم و زمان بری است

اگه لغت ها رو هم اینطوری یاد بگیرین خیلی آسون تره، چون دیگه نیاز نیست هر کلمه رو به تنهایی و به زبان فارسی یاد بگیرین و در نهایت مجبور به ترجمه تو ذهنتون بشین. بلکه جمله هارو یادتون میاد.

 

گرفته شده از: ایران محتوا